سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شورا
لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه؛ هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود. (تحف العقول، ص89)

مشورت و شورا در لغت از«شارالعسل‏» گرفته شده و به معناى بیرون آوردن عسل از کندو به دست آوردن عسل ناب است. این لغت در اصطلاح به معناى به دست ‏آوردن راه درست و متقن از طریق نظر خواهى از عقلا و خردمندان‏ است. وجه تسمیه مشورت و مشاوره این است که به بهترین اندیشه و محکمترین راى از طریق نظر خواهى و گفتگو با دیگران همچون عسل ‏ناب استخراج شده از کندو به دست مى ‏آید و هدایت و صلاح و خیرهاو خوبیها در پرتو آن تحصیل و موجب پیروزى مى ‏گردد. این پرسشها اهمیت و ضرورت بحث مشاوره و شورا را تبیین مى ‏کند. شکى نیست که‏ عمل به شورا، از اصول مسلم سیره عملى پیامبر اکرم(ص) و اولیاى‏ الهى به شمار مى ‏آید.

رسول خدا (ص) و جانشینان آن حضرت با آنکه معصوم بودند و حتى ‏با قطع نظر از وحى و مقام والاى الهى از نظر فکر و بینش و منش ‏از مشورت بى نیاز بودند، با مشورت کردن دو نکته را تعقیب‏ مى ‏کردند:

1- اهمیت مشورت و شورا را به مسلمانان یاد آورى کنند و این‏ روحیه را در عرصه‏ هاى مختلف جامعه اسلامى، ایجاد و تقویت‏ نمایند.


2-  ضمن آموزش عملى به مسلمانان بیاموزند که چگونه به این سیره ‏عمل کنند و از ثمرات درخشان آن برخوردار شوند. پس از آن‏حضرت، این سنت الهى را به نیکى استمرار بخشند و زندگى را براساس مشورت بنیاد نهند.

3- نگاهى به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع) یکى ازمسائل اساسى در سیره و منطق عملى پیشوایان معصوم(ع) مساله‏ مشورت و مشاوره است. در سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) مى ‏خوانیم که با اصحاب خود بسیار مشورت مى ‏کردند، به طورى که از برخى از اصحاب رسول اکرم(ص) و عایشه چنین نقل شده است: هیچ کس ‏را ندیدیم که با اصحاب خود بیشتر از رسول خدا با اصحابش مشورت‏ کند. در اینجا این پرسشها به ذهن مى ‏رسد: چرا رسول اکرم(ص) و اهل بیت(ع) آنقدر مشورت مى ‏کردند؟ آیا آنان به مشورت نیاز داشنتد؟ مگر اندیشه و قواى ذهنى آنان چنان کامل و نیرومند نبود که حتى با قطع نظر از وحى و مقام خلیفه ‏اللهى، باز از مشورت بى نیاز بودند؟

آنان چه ضرورتى در این اصل احساس مى ‏کردند؟

آیا آنچه براى آنان اهمیت داشت، پرورش روحیه مشورت در عرصه‏ هاى‏ مختلف فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، نظامى و... بود یا دستاوردهاى آن؟

آنان با چه کسانى مشورت مى‏ کردند و چه کسانى با ایشان به ‏رایزنى مى ‏پرداختند؟ آنان در نهایت چگونه تصمیم مى ‏گرفتند؟

شورا مایه انس و صفا و الفت اجتماعى، پیوند مردم، ارزش یافتن ‏آنان، استفاده از دیدگاهها و مواضع فکرى و علوم و آگاهى ‏دیگران، پرهیز از استبداد راى و پى ‏آمدهاى وخیم خود رایى،مشخص شدن قدر و جایگاه انسانها در امور اجتماعى و عرصه ‏هاى‏ فکرى و فرهنگى مى‏ گردد.

اهل حدیث و مفسران و مورخان، در بیان سر مشورت آن حضرت مطالب‏ مبسوطى را آورده ‏اند که نشان مى ‏دهد یکى از اهداف آن حضرت و جانشینان او در مشورت کردن با امت پرورش این روحیه در مردم و ارزش یافتن آنان نزد یکدیگر بوده است.

ابو جعفر محمد بن جریر طبرى، ضمن مباحث مبسوطى در این زمینه،مى ‏نویسد: «لیتبعه المومنون بعده... و یستنوا بسنته فى ذلک.»

امام فخر رازى از حسن و سفیان بن عیینه چنین آورده است:

«لیقتدى به غیره فى المشاوره و یصیرسنه فى امته.» آلوسى بغدادى مى ‏نویسد: «ان تکون سنه بعده لامته.» گروهى از مفسران‏شیعه هدف حضرت را اقتداى امت‏به این سنت نیک دانسته، چنین‏ تعبیر کرده ‏اند:

«لتقتدى به امته فى المشاوره‏» ابو الفتوح رازى مى‏ گوید:

«خواست تا مردمان به او اقتدا کنند از پس او .» شریف لاهیجى‏ نیز در تفسیرش مى ‏نویسد: آنکه این سنت‏ حسنه مشورت در امت آن‏حضرت باقى بماند و بدون مشورت کارى نکنند.» دوران حکومت اسلامى نبى اکرم(ص) و زندگى آن حضرت بخوبى نشان داد که یکى ازعوامل موفقیت پیامبر اکرم (ص) در پیشبرد هدفهاى اسلامى، همین‏ مساله مشورت بوده است. آن حضرت نشان داد که با مشورت و رعایت ‏اصول و مبانى مدیریت مى ‏توان جامعه را در موقعیت‏هاى بحرانى به ‏سلامت اداره کرد و خود رایى و خود سرى را، که از بزرگترین‏ آفتهاى فرهنگى و اجتماعى است، از ساحت اجتماع دور ساخت. آن‏حضرت به همگان آموخت که همه انسانها، حتى آنها که از فکر قوى ‏برخوردارند و صاحب بهترین افکار و اندیشه ‏اند، به مشورت‏ نیازمندند و اگر خود را از مشاوره با دیگران بى نیاز بینند،خوى استبداد و استکبار مى ‏یابند. اما اگر با مردم مشاوره و رایزنى داشته باشند و شخصیت، دیدگاههاى آنان را نادیده نگیرند و از استعدادهاى آنان بهره برند، نه تنها از خطر فرو رفتن در استبداد دور مى‏ گردند; بلکه به آرا و اندیشه‏ هاى محکم و متقن ‏دست مى ‏یابند. تجارب تایخى نشان داده است که بهترین افراد و محکمترین نظامها در صورت فرو رفتن در استبداد به هلاکت مى ‏رسند،جنبه مردمى خود را از دست مى ‏دهند و در مسیر انحطاط مى ‏افتند.


[ دوشنبه 91/11/9 ] [ 7:32 صبح ] [ شهرزادنصر ]
درباره وبلاگ

برچسب‌ها وب
امکانات وب