شورا لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه؛
هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود.
(تحف العقول، ص89)
| ||
موضوع فرهنگ مدرسه و نقش آن در مدارس از موضوعات در حال رشد در ادبیات رهبری آموزشی است. فولا و هارگریوز در سال 1996 تعریف موجزی از فرهنگ مدرسه ارائه دادهاند. آنها تأکید میکنند که فرهنگ بازگشت به باورهای راهنمائیکننده و انتظارات آشکار در اداره مدرسه دارد بویژه با ارجاع به اینکه مردم در مدرسه و با مدرسه چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و یا در برقراری ارتباط با یکدیگر شکست میخورند. هاپکینز در سال 1994 چند معنی دیگر از فرهنگ مدرسه ارائه داده که برای آشنائی بیشتر با این مفهوم به مرور این تعاریف میپردازیم از نظر هاپکینز فرهنگ مدرسه میتواند عبارت از موارد زیر باشد: ـ رفتارهای مشاهده شده منظم مثلاً هنگامی که معلمان در دفتر مدرسه با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، زبانی که به کار میبرند و شعائری که به آن عادت کردهاند. ـ هنجارهائی که در کار گروهی معلمان با یکدیگر شکل گرفته، در واژههائی مانند: برنامهریزی درسی، هدایت پیشرفت تحصیلی دانشآموزان. ـ فلسفهای که راهنمائیکننده انتخاب رهیافت برای تدریس و یادگیری موضوعات ویژه در مدرسه است. نقشها و برنامههائی که معلمان جدید مدرسه باید یاد بگیرند تا با اهداف مدرسه یا گروه آموزشی خود همراه شوند. وایل در سال 1996 فرهنگ مدرسه را به عنوان نظامی از گرایشها، اعمال و تردستیها میداند که در خلال گذشت زمان با دوام بوده و حاصل ارتباطات بین اعضا در یک اجتماع مشترک بیمانند روانی است. بهرحال تغییر دادن فرهنگ مدرسه از راههای مثبت چالشی بزرگ فرا روی رهبران مدرسه است. گردآوری اطلاعات درباره فرهنگ مدرسه از دانشآموزان، دبیران و کارکنان مدرسه راهگشای شناخت آن است، فرهنگ مدرسه را میتوان با استفاده از روشهای کمی و کیفی اندازهگیری کرد. [ سه شنبه 91/11/3 ] [ 7:26 صبح ] [ شهرزادنصر ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |